Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-02@17:48:35 GMT

ای کاش ما می‌مُردیم و این روز را نمی‌دیدیم

تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۱۱۶۸۰

ای کاش ما می‌مُردیم و این روز را نمی‌دیدیم

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، این روزها که بازار گربه رقصانی پسمانده پهلوی‌ها داغ است و خیلی‌ها یادشان رفته چه زنانی سیاهپوش ظلم این خاندان تازه به دوران رسیده شدند و چه بچه‌هایی یتیم، یادی می‌کنیم از اسطوره‌ای به نام مجتبی نواب صفوی که توسط همین طاغوت منحوس تیرباران شد؛ تنها به جرم وطن پرستی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همسر مکرمه آقا مجتبی بانو نیره سادات احتشام رضوی در برشی از خاطراتش آخرین دیدار با همسرش را اینگونه روایت می‌کند:  

من نمی‌دانستم آن روز آخرین روز زندگی شهید نواب است. به ما اجازه ملاقات دادند و من به اتفاق بچه‌ها و مادر آقای نواب به دیدن ایشان رفتیم. شهید نواب دستشان به دست یک سرباز دست‌بند خورده بود. فاطمه دختر بزرگم که ۴، ۵ سال بیش‌تر نداشت و چادر به سرش بود، رنگش به شدت پریده بود. شهید نواب نگران بودند که چرا رنگ فاطمه پریده است. در واقع چهره فاطمه خبر از واقعه تلخی را می‌داد و انگار گرد یتیمی بر سر و صورتش ریخته شده بود. شهید نواب با‌‌ همان دستی که دست‌بند داشتند، بچه‌ها را بغل کردند و مادرشان به شهید نواب گفتند «ای کاش ما می‌مردیم و این روز را نمی‌دیدیم» بعد شهید نواب خطاب به مادرشان گفتند: «خانم! اجازه بدهید من پای شما را ببوسم و این را عرض کنم «مرگ برای انسان حق است، انسان در بستر بیماری یا در تصادف یا در غرق شدن در آب، یا در مبارزه در راه خدا و برای دین خدا کشته می‌شود و در خاک و خون می‌غلتد، آیا این مرگی که انسان در راه خدا در خاک بغلتد با عزت‌تر نیست.»

ناگهان شهید نواب صدایش را خشن و بلند کردند و گفتند «من با این مرتیکه پسر پهلوی، با این مرتیکه محمدرضا شاه اگر بخواهم سازش کنم، همین الان جای من اینجا نیست. من کشته می‌شوم اما سازش با دشمنان اسلام را قبول نمی‌کنم و مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.»

من نمی‌دانستم قرار است شهید نواب اعدام شود. خم شدم دست آقا را بوسیدم و گفتم «شما را به خدا می‌سپارم به کی بسپارم که از خدا بالا‌تر باشد.»

فقط یک ربع به ما زمان ملاقات داده بودند. مامور آمد و گفت: زمان ملاقات تمام شده، آقا برگشتند یک نگاه تند و خشم آلود به آن مامور کردند که آن مامور گویا می‌خواست روح از بدنش بیرون برود از ترس این نگاه شهید نواب. من در دلم گفتم: خدایا در این وجود چه شجاعت و چه قدرتی قرار داده‌ای؟

آنقدر چشمان آقا نافذ بود که اگر به یک نفر نگاه می‌کردند تا عمق وجود طرف را می‌خواندند و کسی قادر نبود در دیدگان شهید نواب نگاه کند. وقتی آقا را می‌بردند، برمی‌گشتند به پشت سرشان به زن و بچه‌ها و مادرشان نگاه می‌کردند و من بعد از شهادت ایشان درک کردم که این نگاه آخرین نگاه بود.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: مجتبی نواب صفوی فدائیان اسلام شهید نواب بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۱۱۶۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اهمیت معلم از نگاه امام خمینی: شغل شما آدم سازی است

حجم ویدیو: 3.69M | مدت زمان ویدیو: 00:00:45 دانلود ویدیو

دیگر خبرها

  • نگاه استاد مطهری به آینده جمهوری اسلامی به روایت افروغ
  • اهمیت معلم از نگاه امام خمینی: شغل شما آدم سازی است
  • معلمی از نگاه معارف اسلامی یک شغل نیست، بلکه یک مجاهدت است
  • شهید مطهری مهذب در اخلاق، مبتکر در روش و فرقان انقلاب بود
  • این سوسک را نمی شود کشت، فقط باید نگاه کرد! (عکس)
  • مجموعه «نون خ ۵» از نگاه مردم
  • طرح ملی زندگی با آیه ها از نگاه قرآنی ها
  • شمس آذر لایق نگاه ویژه فوتبال ایران است
  • سید محمد خاتمی: کشور در شرایط حساسی به سر می‌برد/ چشم امید ما برای عبور از بحران‌ها و گشودن افق‌ها به دانشگاه است/ اولین کار مجلس هفتم تثبیت قیمت‌ها بود و دیدیم که تورم روز به روز افزایش پیدا کرد
  • سید محمد خاتمی: کشور در شرایط حساسی به سر می‌برد/ چشم امید ما برای عبور از بحران‌ها و گشودن افق‌ها به نهاد دانشگاه و دانشگاهیان است/ اولین کار مجلس هفتم تثبیت قیمت‌ها بود و دیدیم که تورم روز به روز افزایش پیدا کرد